قانون یک سوم در عکاسی می تواند تمامِ دنیای هنریِ شما را زیر و رو کند، البته، اگر سعی کنید در آثارتان به آن پایند باشید!
اصلا تصور نکنید که مثلث طلایی در عکاسی، نقاشی و طراحی به تازگی ابداع شده است؛ اگر مطالعاتِ هر چند اندکی در زمینه معماری اهرام ثلاثه مصر داشته باشید، متوجه می شوید که مهندسان در ساختِ این بنایِ عظیم از این قانون پیروی کرده اند و تازه اگر کمی بیشتر دقیق شوید، در میابید که در کنارِ فاکتورِ خلاقیت در طراحی این بنا خصوصا در زمانی که امکانات و ابزارِ کمتری در دستِ بشر بوده است، ویژگی استفاده از این مثلثِ طلایی، یکی دیگر از دلایلِ محکم برای ماندگاری و خاص بودنِ این بنا با توجه به زمانِ ساخته شدنش است.
(قبل از هر چیزی اگر می خواهید از مبحثِ ترکیب بندی ها کاملا مطلع باشید، مقاله ترکیب بندی در عکاسی را در سایت اکستون استودیو مطالعه کنید).
استفاده از نسبت های طلایی در عکاسی و نقاشی، چطور آثار را ماندگار می کند؟
اگر بخواهیم کمی از مصرِ باستان و پیش از میلادِ مسیح جلوتر بیائیم و نسبت طلایی در عکاسی و نقاشی را در آثارِ هنرمندانِ معاصرتر جست و جو کنیم؛ بهترین و موفق ترین نمونه، آثارِ لئوناردو داوینچی است.
می دانیم که داوینچی فقط یک نقاشِ معمولی نبوده و اطرافیانش اول او را یک مهندسِ نابغه می دانستند تا یک نقاش. اما چیزی که تابلو های این هنرمندِ مرموز را بی نقص و ابدی کرده است، استفاده از همین قدرتِ نسبتِ طلایی در کارهایش است.
تابلویِ معروفِ مونالیزا که هنوز که هنوزه در خود کد های باز نشده و مخفی دارد، یکی از شاهکار هایی است که در آن داوینچی بعد از پیدا کردنِ نسبتِ طلایی آن را بر روی بوم آورده است.
جدای از مباحثِ زیبایی شناختی اش، این تابلو از لحاظِ فنی نیز بی نقص محسوب می شود. اگر به چشم های مونا لیزا نگاه کنیم می بینیم که گوشه لب های او به حالتی که انگار دارد به ما لبخندِ ژکوندی میزند بالا رفته است، اما وقتی به لب هایش نگاه می کنیم متوجه می شویم که او اصلا در حالِ لبخند زدن نیست و حتی گاهی برعکسِ این موضوع اتفاق میوفتد!
این اعجاز دقیقا بخاطرِ استفاده از قانونِ یک سوم و مثلثِ طلایی است. البته شاید در نگاهِ اول این موضوع کمی ترسناک به نظر برسد که احساس می کنیم چشم های مونا لیزا، ما و حرکاتمان را تعقیب می کند و هم لبخند می زند و هم نمی زند اما در هر حال نباید از نابغه ای که دست نوشته هایش پس از قرار گرفتن در مقابلِ آئینه قابلِ خواندن میشد، اعجازی کمتر از این انتظار داشت.
اصلا نسبت طلایی در عکاسی چیست؟
فکر می کنیم به اندازه کافی با تاریخچه استفاده از قانون نسبت طلایی در عکاسی و نقاشی آشنا شدید و اهمیتش را لمس کردید؛ حالا دیگر زمانِ آن رسیده که به شما بگوئیم چگونه از قانون یک سوم در عکاسی استفاده کنید و اصلا در کجا لازم نیست آن را به کار ببندید. یک مستطیل را در نظر بگیرید که به وسیله خطوطِ افقی و عمودی به 9 بخشِ مساوی تقسیم شده است.
حالا اگر نگاه کنید می بینید که این 9 بخش در 4 نقطه با هم به تقاطع و اشتراک رسیده اند. این چهار نقطه دقیقا نسبت های طلایی عکسِ شما محسوب می شوند و اگر سوژه را در یکی از این نقاط قرار بدهید، بیشترین خیره کنندگی و توجه به سوژه را برای مخاطبی که عکسِ شما را می بیند به همراه میاورید.
شما می توانید مثلث طلایی در عکاسی را به دو صورت رسم کنید؛ یا آن قدر حرفه ای هستید که در ذهنتان این خطوط را رسم کنید و سوژه را در مرکزش قرار بدهید یا نه ممکن است در ابتدای راه باشید و اصلا بخواهید به نقص ترین شکل ممکن این ترکیب بندی را رسم کنید که در این صورت می توانید از قابلیتِ تنظیماتِ دوربینِ حرفه ای یا گوشیِ همراهتان استفاده کنید که امروزه این ویژگی در بیشترِ دوربین های نسخه اندروید و ios وجود دارد و خودش برای شما قانون یک سوم در عکاسی را انجام میدهد.
این گونه شما دیگر مجبور نیستید برای پیدا کردنِ نسبت طلایی در عکاسی دست به اقدامِ محیر العقولی بزنید!
قانون یک سوم در عکاسی پرتره هم کاربرد دارد؟
ما پرتره را با این تعریف میشناسیم: عکسی که در آن سوژه در مرکزِ کادر قرار گرفته است و مستقیماً به لنزِ دوربین خیره شده یا نه در حالتِ نیم رخ قرار دارد؛ اصلا چیزی که در پرتره اهمیت دارد همین در مرکزِ توجه قرار دادنِ سوژه است.
اما نسبت طلایی در عکاسی با سوژه کاری می کند که او را در نقاطی غیر از مرکز قرار بدهد و در حقیقت او را به جزئی از منظره داخلِ عکس تبدیل می کند!
پس آیا به نظرتان مثلث طلایی در عکاسی پرتره نیز می تواند جایگاه و محبوبیتی داشته باشد؟ بله.
هنرِ عکاسی لزوما شما را محدود به یک قانونِ نوشته شده نمی کند و دستتان را برای پردازش و خلاقیت حسابی باز می گذارد؛ طوری که به شما اجازه می دهد سوژه را در عکسِ پرتره به نقاطی غیرِ از وسطِ عکس انتقال دهید و او را از مرکزیت خارج کنید.
قانونِ یک سوم در عکاسی پرتره زمانی کاربرد دارد که شما بتوانید پس زمینه را کاملا خالی و خلوت نگه دارید و اصلا یک بک گراندِ تمام مشکی یا تمام سفید ایجاد کنید.
در این حالت وقتی سوژه از مرکز خارج شود و به گوشه و کنارِ عکس منتقل شود و از قانون یک سوم در عکاسی پیروی کند، دیگر مخاطب پَرِش تمرکز نمی گیرد و صرفا به سوژه خیره می شود. این طوری انگار قوانین پرتره را شکسته اید اما همچنان به آن علاقه مند هستید.
رابطه قانون یک سوم با دریافتِ جوایزِ معتبرِ عکاسی
هیچ رابطه ای بینِ این دو وجود ندارد!!!!
این که تصور کنید برای دریافتِ جایزه پولیتیزر لزوما باید از قوانینِ مثلث طلایی در عکاسی استفاده کنید و کادر بندیِ بی نقصی از لحاظِ فنی داشته باشید یک شوخیِ بی مزه است.
اولین اصلی که یک عکس را جهانی، ابدی و وایرال می کند و ما را مستحقِ دریافتِ جوایزِ بین المللی می کند، روایتِ خلاق و داستانِ تازه ای که در پشتِ عکس قرار گرفته است. نه آن که به هیچ اصلی پایند نباشید، نه! فقط منظور این است که هیچ الزامی برای بهترین بودنِ شما به عنوانِ یک عکاسِ حرفه ای در عرصه جهانی وجود ندارد مگر لزومِ خلاقیت.
ایران مایند قطعا با تجربیاتی که در این زمینه دارد، می تواند ژکوند ترین لبخندِ شما در طلایی ترین نقطه عکستان را برایتان به ثبت برساند.